( الف/آ ، ب )
- آرتیست: هنرمند (معمولاً دارندهٔ نقش اول)
- آمفیتئاتر: محل نشستن تماشاچیان در ردیفهای نیمدایره
- آنونس: فیلم کوتاهی که برای تبلیغ و معرفی یک فیلم تهیه میشود.
- آرک: نوری قوی و سفید رنگ با درجه حرارت ۵۶۰۰ کلوین همانند نور روز
- آیریس: آیریس یا دیافراگم، قطعهای تعبیه شده در دوربین فیلمبرداری وعکاسی است که ساختمانی چون عنبیه چشم دارد و میزان نوردهی به نگاتیو را کنترل میکند.
- آکسسوار: وسایل و اثاثیه یی که در صحنه و دکور از آن استفاده می شود.
- اَکتور: بازیگر، هنرپیشه مرد
- اَکتریس: بازیگر، هنرپیشه زن
- اِستودیو: محل تهیه فیلم
- اتالوناژ (تصحیح رنگ در فیلم): به اصلاح رنگ ونور فیلم، درمرحلهٔ پایانی تدوین میگویند که در آن نور و رنگ تصاویر به گونهای همسان اصلاح میشوند.
- اسکوپ: فیلم پرده عریض سینمایی است که هنگام نشان دادن در تلویزیون، سیاهی دربالا و پایین تصویر دیده میشود.
- انیمیشن: به نقاشی متحرک گفته میشود. یا به اصطلاح، فیلمهای کارتونی نیز میگویند.
- ایستمن کالر: نوعی نسخهٔ منفی فیلم رنگی است که پس از تکنی کالر و برای رفع نقایص آن ابداع شد. درتکنیک تکنی کالر به علت استفاده ازسه نوار فیلم، دوربینی سنگین تر و بزرگتر از دوربینهای عادی لازم بود اما فیلم رنگی ایستمن کالر در دوربینهای عادی قابل استفاده بود. همچنین سهولت کار و ارزانی و امکان چاپ درتمامی لابراتوارهای چاپ رنگی ازدیگر مزایای ایستمن کالر است.
- اینسرت: تصویر کوتاهی که رابط دو تصویر دیگر است (معمولا نمای خیلی نزدیک).
- برداشت: به فیلمبرداری از یک صحنه، برداشت میگویند. برداشت ممکن است بارها تکرار شود. برداشت میتواند نمایی چند ثانیهای یا چند دقیقهای باشد.
- برداشت طولانی/برداشت بلند: نمای طولانی یا سکانسی که بدون قطع در یک برداشت گرفته شود.
- برداشت مجدد: فیلمبرداری مجدد از صحنهای که مورد قبول کارگردان واقع نشدهاست. ممکن است به خاطر ایراد دربازی، گفتگو، نور، صدا و ورود غیر منتظرهٔ افراد به کادر یا هر ایراد غیرقابل پیشبینی دیگر، برداشت مجدد صورت میگیرد.
- برش (قطع یا کات): قطع صحنه یا نما، اصطلاحی است تدوینی (مونتاژی) که با برش راشها در نهایت فیلم توسط مونتاژگر بر اساس دکوپاژ آماده میشود.
- بازگشت به گذشته (فلش بک) : نمایش صحنههای اتفاق افتاده درگذشته که در حال حاضر نشان داده میشود.
- بک گراند: صداها، اجسام و مناظری را که درعمق تصویر دیده یا شنیده میشوند بک گراند میگویند.
- بوم: بوم میلهٔ قابل انعطافی است که میکروفون را بر سر آن نصب میکنند و برای صدابرداری به کار میرود. کاربرد آن نزدیک ساختن میکروفون به بازیگران در حال گفتگو یا منابع صدایی مختلف است.
- برگه یاد آوری ( Cue Cards ): ورقه های بزرگی که گفتگوهای مربوط به هر نما را با حروف درشت روی آن می نویسند و خارج از دید دوربین نگه می دارند، تا اگر بازیگری گفتگوهای خود را فراموش کرد، با نگاهی به آن به یاد بیاورد
( پ )
- پروژکتور: نورافکن فیلم
- پی اس : نمایشنامه
- پِرسُوناژ: بازیگران تئاتر یا سینما
- پال: نوعی سیستم رنگی ضبط و پخش ویدئویی که اکنون درایران استفاده میشود.
- پانا ویژن: نوعی روش فیلمبرداری برای نمایش بر روی پردهٔ عریض است که بر روی فیلم نگاتیو۷۰ میلیمتری انجام میشود. سپس این نگاتیو یا روی فیلم پوزتیو ۷۰ میلیمتری نمایش داده میشود یا از طریق عدسی آنامورفیک روی فیلم ۳۵ میلیمتری چاپ میگردد. در نهایت فیلم ۳۵ میلیمتری به وسیلهٔ عدسی دیگری منبسط وروی پردهٔ نمایش تابانده میشود.
- پرده: دیوار سفید یا هر آویز دیگری را که فیلم بر روی آن به نمایش در میآید میگویند. پردههای امروزین، حساس و مشبکند و نورهای اضافی و اذیتکننده را ازخود عبور میدهند و تصویر را شفافتر از گذشته به معرض نمایش میگذارند.
- پرده عریض: پرده عریض به ابعاد تصویری گفته میشود که درمقایسه با استاندارد تصویر۳۵ میلیمتری که ۳۳/۱ به ۱ میباشد (اگر طول تصویر۳۳/۱ متر باشد عرض آن ۱ متر خواهد بود) دارای استاندارد آمریکایی ۸۵/۱ به ۱ است.
- پس زمینه (بک گروند): هرچیزی که در انتهای صحنه و بعد از موضوع اصلی واقع شده باشد.
- پلاتو: صحبتهای مجری برنامه تلویزیونی که درابتدا، وسط وانتهای برنامه اجرا میگردد.
- پلان (نما): از لحظهٔ روشن شدن دوربین فیلمبرداری تا لحظهای که کارگردان کات میدهد، یک پلان شکل میگیرد. پلان گاهی در برداشتی بسیار بلند انجام میگیرد که به آن پلان سکانس گفته میشود. هر صحنه از یک یاچند پلان تشکیل شدهاست.
- پن: حرکت دوربین برمحور ثابت به سمت راست و چپ، مانند آدمی که ثابت ایستاده وبا گردش سر حول محور گردن، به سمت راست یا چپ نگاه میکند. این نگاه ممکن است نرم و آرام یا تند و سریع باشد.
- پن شلاقی: چرخش سریع دوربین از نقطهای به نقطهٔ دیگر که در اثر آن تصویر ناواضحی از صحنه یا صحنهها به چشم تماشاگر میآید. این تمهید معمولاً برای نقطهگذاری در فیلمهای خاصی به کار میرود.
- پوزتیو: نسخه مثبت از فیلم، که در لابراتوار از روی نگاتیو (منفی) تهیه میشود وتصویر واقعی سوژه است.
- پروتاگونیست ( Protagonist ): قهرمان فیلم یا نمایش نامه یا هر اثر ادبی.
- پیکسل ، عنصر تصویر ( Pixel ): کوچکترین جزء هر تصویر که همان نقاط ریز هستند. هر چه مقدار این نقطه ها بیشتر باشد وضوح تصویر هم بیشتر است.
- پلان سکانس: برداشت طولانی ( Sequence Shot - Plan – Sequence )
( ت )
- تایتل: هر نوشتهای که روی تصویر میآید.
- تیتراژ: قسمت ابتدا و انتهای برنامه که به معرفی برنامه و عوامل ساخت میپردازد.
- تدوین (مونتاژ): تدوین مرحلهٔ بعد از اتمام فیلمبرداری است که نماها براساس خط داستانی فیلمنامه کنار هم چیده میشوند. در این مرحله است که نماها و صداهای مختلف خط روشن و روانی پیدا میکنند. در تدوین ، فیلم ضرباهنگ و ریتم مورد نظر را پیدا میکند و اندازهٔ زمانی نما و نقطهٔ قطع هر نما مشخص میشود، به گونهای که انتقال از صحنهای به صحنهای دیگر نرم و بدون پرش وتوی ذوق زدن انجام پذیرد.
- تدوینگر: هنرمندی است که کار تدوین فیلم را ماهرانه سامان میدهد. وی مسئولیت ترکیب نماها و انطباق نوارهای صدا با نماها را به عهده دارد. دستاورد کار تدوینگر پیدا کردن ریتم و ضرباهنگ و همسان شدن همهٔ اجزاء فیلم است. در واقع - اندازه نماها و سکانسها و چگونگی استفاده از تمهیدات ویژهٔ سینمایی در این مرحله انجام میگرد.
- تراولینگ: حرکت دوربین به جلو یا عقب صحنه بر روی ریل را تراولینگ میگویند.
- تکنی کالر: تکنی کالر نخستین شیوهٔ موفقیتآمیز فیلمبرداری رنگی است که در سال ۱۹۱۵ ابداع و در سال ۱۹۳۲ تکمیل شد.
- تروکاژ (حقههای سینمایی): بهطور کل به جلوههای ویژه اطلاق میگردد مانند انفجار، افکتهای کامپیوتری و …
- تیلت: حرکت دوربین به صورت عمودی (بالاو پایین) برمحور ثابت مانند پایین و بالا بردن سر انسان. به حرکت رو به بالا تیلت آپ و به حرکت رو به پایین تیلت دون گفته میشود.
- تریلر ( Thriller): هر فیلم پر ماجرا و هیجان انگیزی که در تماشاگر حس تعلیق ایجاد کند، برای مثال فیلم های جنایی، جاسوسی و ماجراجویانه.
- تم ( Theme): مضمون، موضوع، طرح، پیام، مفهوم، دیدگاه اجتماعی یا حال و هوایی کلی که بر یک اثر هنری حاکم است.
( ج، چ، ح، خ )
- جامپ کات (پرش تصویری): کات نادرست یا پرش در تصویر.
- جلوههای اپتیکی: کلیه افههای تصویری (فید این و فید اوت، دیزالو، وایپ) وهر تکنیکی که از چاپ نوری استفاده میکند.
- جلوههای صوتی: سرو صداهای متفرقه مانند صدای پا، باز و بسته شدن در و… که علاوه بر صدای همزمان (موسیقی و گفتار) به باند صدای فیلم اضافه میشود.
- جلوههای ویژه: عبارت است از ترفندها و روشهایی که به وسیلهٔ آنها میتوان صحنهای را که اتفاق نیفتاده است وگاه اساساً رخ دادنی نیست، به گونهای نشان داد که گویی اتفاق افتادهاست. جلوههای ویژه معمولاً در صحنههایی شامل آتشسوزی، انفجار، زلزله، سفر به سرزمین رؤیاها و … به کار میرود.
- چراغ فرمان (Cue Light): چراغ کوچکی بیرون از دید دوربین ، که وقتی روشن می شود ، به منزله آن است که بازیگر باید جملات مورد نظر را بگوید یا کاری را که باید انجام دهد. این جراغ برای کسانی که گفتار روی فیلم را ضبط می کنند هم مفید است.
- چند دوربینه: استفاده از چند دوربین برای فیلمبرداری صحنههای گران که امکان تکرار آن وجود ندارد. مانند:تصادف، انفجارو…
- حرکت (اکشن): ۱- فرمانی است که کارگردان سر صحنهٔ فیلمبرداری برای شروع کار به بازیگران میدهد. این فرمان معمولاً بعد از آمادگی نور، صدا و دوربین صادر میشود و کارگردان به ترتیب میگوید «نور، صدا، دوربین» واگر ایرادی درعملکرد شروع این مرحله پیش نیاید، دستور «حرکت» میدهد. ۲- اکشن به رویداد مقابل دوربین نیز گفته میشود. ۳- در اصطلاح به فیلمهای پرزد و خورد با حرکات فراوان دوربین و ریتم پرهیجان و سریع تدوین نیز گفته میشود.
- حرکت آرام (اسلو موشن): حرکت کندتر از معمول اشیاء و آدمها بر پرده سینما یا صفحهٔ تلویزیون. برای دستیابی به این نوع حرکت، فیلم با دور تند ۴۸ کادر درثانیه فیلمبرداری میشود. اسلو موشن به حرکت آدمها حالتی شکوهمند وبا وقار میدهد و بر جزئیات تأکید دارد. در تصویربرداری دیجیتال این عمل در حین تدوین انجام میگیرد.
- حرکت سریع (فست موشن): به حرکت سریع تر از معمول اشیاء و آدمها برپرده یا صفحهٔ تلویزیون گفته میشود. به عنوان مثال فیلمهای صامت چارلی چاپلین را میتوان نام برد (۱۸ فریم در ثانیه). برای دست یافتن به چنین حرکتی، فیلم باسرعت کمتر از ۲۴ کادر درثانیه فیلمبرداری میشود. در تصویربرداری دیجیتال این عمل در حین تدوین انجام میگیرد.
- خارجی: خارجی، نمایی است که درفضای باز فیلمبرداری میشود ویکی از کلمات راهنمایی است که بالای هر صحنه از «فیلمنامه» نوشته میشود، مانند: خارجی. خیابان. شب.
- خارج از تصویر (OFF-Screen): هر شخصیت، شیء یا ماجرایی که دیده نمی شود ، اما تماشاگر می داند که جزئی از صحنه است. مانند صدایی که از ناحیه ای خارج از صحنه شنیده می شود یا جهتی که شخصیت اصلی به آن نگاه می کند اما خارج از تصویر است.
- خط فرضی (Imaginary Line): خطی فرضی که بین دو یا چند بازیگر ترسیم می شود و دوربین باید در یک سوی این خط قرار گیرد تا به این ترتیب چند نما که از چند فاصله یا زاویه مختلف به هم پیوند می خورند، در دید بیننده اخلال و ناهمگونی به نظر نیاید.
- خلاصه داستان (Outline): خلاصه طرح قصه که شامل مختصری از ماجرا و شخصیت های آن است. اگر با خلاصه داستان موافقت شود در آن صورت پیش نویس فیلم نامه یا خود فیلم نامه آماده می شود.
( د )
- داخلی: نمایی است که درمکان سرپوشیده فیلمبرداری میشود ویکی از کلمات راهنمایی است که بالای هر صحنه از «فیلمنامه» نوشته میشود، مانند: داخلی، آپارتمان، روز.
- دالی: دالی ارابهای است با چهار چرخ که فیلمبردار روی آن سوار میشود و بسته به دکوپاژ از موضوع دور یا نزدیک میشود و همراه با موضوع یا درتعقیب موضوع حرکت میکند. دالی بر روی ریل یا روی چرخهای لاستیکی بادی اش حرکت میکند و صحنههای حرکتی به نرمی برداشت میشود.
- دالی این: حرکت به جلو و نزدیک شدن به سوژه بر روی دالی.
- دالی بک: حرکت به عقب و دورشدن از سوژه بر روی دالی.
- دکوپاژ: تقطیع فنی فیلمنامه که در آن، صحنهها به نماهای مشخصی تقسیم و در اصطلاح خرد میشوند را دکوپاژ گویند. در این مرحله، اندازهٔ نماها، زاویهٔ دوربین و حرکت دوربین توسط کارگردان معین میشود.
- دکور صحنه: فضایی که به تقلید از یک مکان واقعی استودیو برای فیلمبرداری آماده میشود.
- دوبله: دوبله به برگردان زبان اصلی و گفتاری فیلمها به زبان کشور نمایش دهنده فیلم (درایران، فارسی) گفته میشود.
- دوربین روی دست: در این روش، دوربین یا دردست قرار میگیرد یا به بدن فیلمبردار وصل میشود و برای فیلمبرداری فضاهای شبه مستند و خبری و تأثیرگذار به کار میرود. مانند فیلمهای مستند جنگی مرتضی آوینی (روایت فتح) یا سکانس دادگاه در فیلم جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی).
- دیافراگم: دریچهای به شکل عنبیهٔ چشم در دوربین فیلمبرداری یا عکاسی است که بین نوار خام و عدسی قرار میگیرد و میزان نوردهی به نوار فیلم را کنترل میکند.
- دیپ فوکوس: درعمق میدان وضوح یا ژرف نمایی، پیش زمینه و پس زمینهٔ تصویر وضوح کامل دارد و قابل دیدن است؛ و بالنز واید فیلمبرداری میشود.
- دیزالو: سادهترین و پرکاربردترین افه تصویری است برای چسباندن دو تصویر پشت سرهم که باعث میشود تصویر اول توی تصویر دوم محو بشود.
- دیسک: از دو دههٔ پیش با رشد دستاوردهای دیجیتالی درصنعت سینما، واژهٔ دیسک که در فارسی به «لوح فشرده» ترجمه شدهاست، در سینما نیز رواج یافت
- دفیوزر: ورقهای از جنس پارچهٔ ریز بافت که جلوی منبع نور صحنه قرار میگیرد تا نور صحنه پخش شود و سایه روشنها به اصطلاح نرم گردد.
( ر ، ز ، ژ )
- راش: تصاویر فیلمبرداری شده (شاتها) بدون تغییر و بدون کم و زیاد. نسخهٔ چاپ شدهٔ نگاتیوهای فیلمبرداری شده همراه با صدا را نیز راش میگویند که معمولاً برای بازبینی نماهای برداشت شدهٔ روزانه جهت بررسی کیفیت آنها از نظر بازی و تصویر مورد استفاده قرار میگیرد.
- راف کات: عبارت است از بریدن و چسباندن نماهای پی در پی براساس خط داستانی فیلمنامه بدون تطبیق شروع و پایان نماها با نماهای قبلی و بعدی و نیز بدون اضافه کردن باند صدا و موسیقی و حذف تصاویر راشهای خراب و بلا استفاده است. در واقع مونتاژ اولیه است که تصاویر مورد استفاده را از راشها انتخاب میکنند و پشت سرهم میچسبانند.
- رج زدن: علامتگذاری صحنههای خاص در مرحله پیش تولید فیلم. با توجه به پرهزینه بودن وسایل مختلف به کاررفته در ساخت فیلم، از تجهیزات فیلمبرداری گرفته تا وسایل صحنه و به ویژه اجاره بهای مکانها، دستیار کارگردان، مجموعه نماهای مثلاً مربوط به یک هتل یا خانه یا موقعیت دیگر را که در کل فیلمنامه پراکنده شده، براساس خط داستانی فیلمنامه کنار هم ردیف و آن را برای کارگردان مشخص میکند. همچنین چون برخی بازیگرها به دلایل حرفهای ویا به هر دلیل دیگر میبایست زودتر پروژه را ترک کنند، تمام نماهای مربوط به آنها رج زده میشود. پس از رج زدن، بایک برنامهریزی دقیق روزانه، فیلمبرداری به سرعت انجام میشود وهزینهها کاهش مییابد.
- رول: حرکت (موشن) به صورت افقی.
- رفلکتور: سطح نقرهای رنگی که نور درموقع تابیدن به آن شدت مییابد. از این وسیله برای تاباندن نور خورشید به صحنه استفاده میشود.
- روز به جای شب: با استفاده از فیلترهای خاص میتوان درروز فیلمبرداری و آن را به جای نمای شب استفاده کرد. این فیلترها حجم نور روز را کاهش میدهند.
- راوی (Narrator): صدایی که در فیلم های مستند یا داستانی روی فیلم شنیده می شود و چیزی را روایت می کند. در فیلم های مستند ، راوی معمولا فرد بی طرف و مطلعی است که اطلاعات تکمیلی را به تصویر می افزاید. در فیلم های داستانی او خودش معمولا درگیر قصه و ماجرای فیلم است.
- رئالیسم (Realism): در کلی ترین مفهوم، رئالیسم در سینما یعنی دیدگاه و نگاهی سر راست و صادقانه به جهان واقعی از طریق بازی بازیگران و نشان دادن محیط زندگی آنان با حداقل دستکاری از سوی فیلم ساز یا تمهیدات فنی.
- زاویه (انگل): دوربین نسبت به سوژه سه زاویه میتواند داشته باشد: اگر از بالا به پایین فیلمبرداری شود به آن زاویهٔ سرپایین (های انگل) واگر پایین به بالا فیلمبرداری شود به آن زاویهٔ سربالا (لوانگل) گفته میشود. معیار زاویه سربالا یا سرپایین، دید مستقیم چشم است. فیلمبرداری به موازات افق چشم را «آی لول» میگویند.
- زاویهٔ دید (پوینت آف ویو): به نمایی گفته میشود که دوربین به جای شخصیت قرار می گیرد.
- زوم پیوسته (Continuing Zoom): نمایی که در آن بر روی سوژه زوم می شود و در آن سوژه پیوسته بزرگ تر می شود، تا به تدریج تمام قاب را پر می کند و در نهایت چنان از قاب بیرون می زند که فقط بخشی از آن میدان دید را پر می کند.
زوم عاجل، زوم شتاب دار (Crash Zoom): نمای زومی که ناگهانی و به سرعت روی سوژه مورد نظر زوم می کند. چنین نمایی معمولا برای ایجاد هول و تکان یک باره تماشاگر به کار می رود. این نوع زوم معمولا در فیلم های ماجرایی و ترسناک به کار می رود. - زیبایی شناسی: زیباییشناسی درحقیقت بررسی علمی و نظام مند مفهوم زیبایی است. گرچه زیبایی را نمیتوان امری فردی و سلیقهای دانست اما عموم مردم معمولاً در مورد زیبایی یا نازیبایی یک اثر ادبی یا فیلم به اتفاق نظر میرسند. کشف علل و عناصر دخیل درزیبا ماندن یک اثر یا فیلم درحوزهٔ دانش گستردهٔ زیباییشناسی نهفتهاست.
- زیرنویس: عبارت است از ترجمه متن گفتگوها یا روایت فیلم و ثبت آن درحاشیهٔ پایین فیلم به زبان کشور نمایش دهندهٔ فیلم. معمولاً در نسخه یا نسخههایی که پخش جهانی دارند این کار انجام میشود.
- ژانر: ژانر یا گونه به گروه فیلمهایی گفته میشود که دارای مشخصههای یکسانی هستند. تاکنون حداقل بیست ژانر و چندین زیرژانر توسط منتقدان سینمایی شمارش شدهاست که از جمله میتوان به ژانر کمدی، ژانر وسترن و ژانر علمی تخیلی اشاره کرد.
( س ، ش )
- ساب تایتل (زیرنویس): نوشتهای که فقط پایین تصویر نشان داده میشود.
- سوپر ایمپوز: دو یا چند تا تصویر که به صورت محو، روی هم نشان داده میشود.
- سبک: شیوهٔ استفاده از تکنیکهای سینمایی مشخص که معمولاً برای فیلمسازان بزرگ منحصر به فرداست ومی تواند فیلم یا گروهی از فیلمهای هم شکل را پدیدآورد.
- سینک کردن: منطبق کردن تصاویر و صداهای مربوطه است که در مرحلهٔ صداگذاری انجام میشود.
- سینماتوگراف: دستگاه فیلمبرداری و نمایش فیلم که توسط برادران لومیر اختراع و در سال ۱۸۹۵ به ثبت رسید.
- سینماسکوپ: نوعی فیلمبرداری برای نمایش روی پردهٔ عریض که در آن از عدسی آنامورفیک استفاده میکنند. نسبت عرض و طول پردهٔ نمایش سینما سکوپ، یک به دو ونیم است.
- سینه راما: سینه راما یکی از پروسههای فیلمسازی پرده عریض است. درآغاز سه دوربین و سه پروژکتور به کار میرفت تا تصویری زیبا و باور پذیر از موضوع مورد نظر ارائه شود. یک دوربین در وسط و دو دوربین نیز در دست راست و دست چپ قرار میگرفت. تصاویر ضبط شده به گونهای تلفیق میشوند که تصور سه بعدی بودن را ایجاد میکند.
- سانسور(Censorship): تعیین اینکه چه بخش هایی از فیلم ، یا اینکه اساسا چه فیلمی ، باید پخش عمومی شود و در معرض تماشای مردم قرار گیرد. سانسور از سوی سازمان ها و نهادهای مختلف اعمال می شود ، نظیر نهادهای دولتی ، دادگستری یا نهاد های مذهبی ، قومی و اخلاقی.
سرعت فیلم (Film Running Speed): سرعت عبور فیلم در دوربین یا دستگاه نمایش که بر اساس سرعت عبور قاب ( فریم) در ثانیه یا فوت در ثانیه یا دقیقه اندازه گیری می شود. فیلم صامت با سرعت 16 تا 18 قاب در ثانیه و فیلم ناطق معمولا با سرعت 24 قاب در ثانیه فیلم برداری یا نمایش داده می شوند. - سکانس (فصل): هر فیلم از چند بخش (فصل) تشکیل شده که هر بخش یک قسمت از موضوع را بیان میکند.
- سکام: نوعی از سیستم پخش تصاویر ویدئویی.
- سوررئالیسم (Surrealism): جنبشی در هنر که در اواسط دهه 1920 در عرصه های نقاشی ، ادبیات و سینما پدید آمد. سینمای سوررئالیستی مرز بین واقعیت درونی و واقعیت بیرونی را مخدوش کرد و به استدلال علت و معملولی پایان داد و در عین حال بر شانس و اتفاقات تصادفی تاکید کرد. این سینما در پی آن بود که حالت های غیر عقلایی، عصبی و حتی ترسناک ذهن را به تصویر بکشد. فیلمساز مطرح این جنبش، لوئیس بونوئل (Luis Buñuel) و فیلم مهم او سگ آندلسی (1928- An Andalusian Dog) است.
- سینمای مینی مال (Minimal Cinema): عبارتی که معمولا به فیلم هایی اطلاق می شود که که به خاطر تعلق خاطر عمیقشان به رئالیسم، از تجهیزات و تکنیک های پیچیده سینمایی تا حد ممکن استفاده نمی کنند تا تماشاگر آنقدرها احساس نکند که در حال تماشای یک فیلم است.
- شات (برداشت): از لحظهای که دکمه ضبط دوربین شروع میشود تا وقتی که قطع میشود را یک شات میگویند. هر نما (پلان) ممکن است چند بار برداشت شود. شات واژهای آمریکایی و پلان فرانسوی ونما ایرانی است. شات کوچکترین واحد ساختمان فیلم است.
- شات لیست (فهرست برداشتها): در واقع گزارش کار فیلمبرداری است که به ترتیب شاتهای برداشت شده را در آن مینویسندو در آن توضیح میدهند که کدام لحظه از نوار فیلمبرداری شده شامل چه تصویری است.
- شخصیت اصلی: بازیگر یا شخصیت اصلی درفیلم به فردی گفته میشود که مجموعه رویدادها حول محور او اتفاق میافتد.
- شخصیت منفی: شخصیتی است ضد قهرمان. این نوع طبقهبندی کردن بازیگران یک فیلم بیشتر در فیلمهای کلاسیک رواج داشتهاست اما در فیلمهای مدرن به همهٔ شخصیتها نسبی نگریسته میشود و تلاش میشود به جای انسان آرمانی، انسان عادی و عرفی تصویر شود.
- شب به جای روز (Night For Day): فیلم برداری صحنه ای در شب با استفاده از نور کافی تا چنین به نظر برسد که این صحنه در روز روشن فیلم برداری شده است.
( ص، ط، ع)
- صحنه: یک یا چند نما که دریک مکان واحد اتفاق میافتد. صحنه را میتوان معادل پاراگراف در یک نوشتار دانست.
- صحنه آرا (طراحی صحنه): به هنرمندی گفته میشود که با توجه به فضا و حال و هوا و زمان ومکان رویدادهای فیلم تلاش میکند فضا را مطابق آنچه مورد نظر کارگردان است طراحی کند.
- صحنه یاب: صحنه یاب یا ویزور، دریچهای است که فیلمبردار از طریق آن صحنه را میبیند. صحنه یاب جدا از دوربین نیز وجود دارد که به کارگردان این امکان را میدهد که شخصاً صحنه را زیر نظر بگیرد، زاویهٔ مناسب را برای دوربین پیدا کند ویا کار بازیگران را با آن پیگیری کند.
- صداگذاری پس از فیلمبرداری: افزودن صدا به تصاویر بعد از فیلمبرداری و تدوین است که شامل دوبله گفت وگوها، موسیقی و جلوههای صوتی است.
- صدای اپتیک: سیگنالی است که درحاشیه ی نوار فیلم به صورت یک رشته خطوط نوری و زیگزاگ شکل ثبت شده و هنگام نمایش توسط یک چشم الکتریکی به صدا تبدیل میشود.
- صدای استریو فونیک: صدایی که به لحاظ بعد، عمق و جهت به صدای طبیعی نزدیک است و میتواند میزان مشارکت تماشاگر درفیلم را بالا ببرد.
- صدای دالبی دیجیتال: شکل تکامل یافته صدای استریو فونیک است که در این حالت، صدا درشش باند ضبط و پخش میشود.
- صدای سر صحنه: صدابرداری سر صحنه همزمان با فیلمبرداری و مرحله تولید فیلم است. این شیوه مشکلات خاص خودش را دارد اما بسیار طبیعی تر از شیوهٔ دوبله است که صدابرداری پس از فیلمبرداری و در استودیو انجام میگیرد.
- صدای واقعی: صدایی که منبع تولید آن درتصویر دیده میشود، مانند صحبت آدمهایی که میبینیم.
- صدای همزمان: صدایی که با کنشهای درون تصویر همزمان باشد، مانند گفتگو و لب زدن بازیگران
- طراح چهره آرایی (گریمور): هنرمندی که با توجه به ویژگیهای شخصیتی کاراکترهای موجود در فیلمنامه، طرح آرایشی وگریم بازیگران را میریزد.
- طراح دکور: کسی که براساس داستان و طبق ذهنیت کارگردان، دکورهای فیلم و فضاها و مکانهای وقوع داستان فیلم را طراحی میکند وتحت نظارت او این امکان ساخته میشود.
- طراح صدا: اخیراً با توجه به حجم صداهای مورد نیاز برخی فیلمها درایران و از دیر بازدر سینمای جهان، هنرمندی که درکار مهندسی صدا تخصص دارد با توجه به حجم و نوع صداهای مورد نیاز فیلم و کارگردان، طراحی صدا را برای صدابرداران انجام میدهد.
- عمق میدان (Depth of field): میزان وضوح تصویر در فواصل مختلف از دوربین. اگر اجزای تصویری از جلو تا عقب از وضوح بیشتری برخوردار باشند ، تصویر دارای عمق میدان بیشتر است. برای دستیابی به عمق میدان وسیع ، استفاده از عدسیهایی با زاویه باز توصیه می شود.
- عدسی (لنز): وسیله اپتیکی است که بازتاب پرتوهای نور اشیای جلوی دوربین را درنقطهای خارج از مرکز عدسی که به آن کانون عدسی میگویند جمع کرده تصویر شیئ را تشکیل میدهد. لنز موجب وضوح تصویر میباشد.
- عدسی آنا مورفیک: عدسی ویژه ایی است که هنگام فیلمبرداری جلوی دوربین قرار میدهند تا میدان دید وسیع تری (تقریباً دوبرابر حد معمولی) فیلمبرداری شود.
- عدسی زاویه بسته (تله): نوعی عدسی که به فیلمبردار امکان میدهد از موضوع درفاصلهای نسبتاً دور، نماهای درشت بگیرد. فاصلهٔ کانونی این نوع عدسی زیاد و زاویه عدسی بستهاست. به این ترتیب، بخشی از تصویر دروضوح کامل است.
- عدسی زاویه باز (واید): نوعی عدسی است که از فاصلهٔ کم میتواند حوزههای وسیع تر از معمول را درتصویر نشان دهد. زاویهٔ این عدسی باز و فاصلهٔ کانونی آن کوتاه است؛ در نتیجه تصویر حاصل برخلاف عدسی تله فوتو کاملاً وضوح دارد.
- عدسی زوم: این عدسی به فیلمبرداری امکان میدهد از یک نمای باز به یک نمای بسته و برعکس برود، بدون اینکه به تغییر محل دوربین نیاز داشته باشد. البته پرسپکتیو در زمان زوم کردن تغییر میکند و بعضی از فیلمسازان جهت نزدیک شدن به سوژه دالی را ترجیح میدهند.
- عدسی ماکرو: این عدسی زاویه دید نرمال دارد و فاصله کانونی آن مشابه لنز نرمال است با این تفاوت که به وسیلهٔ این لنز میتوان از موجودات و اشیای ریز تصویر برداری کرد و دوربین کاملاً به سوژه نزدیک میشود.
- عدسی چشم ماهی: فاصله کانونی این عدسی بسیار کوتاه است و زاویه دید بسیار زیادی دارد. دوربینهای چشمی درب از این نوع هستند.
- عدسی چشمی (منظره یاب): عدسی که فیلمبردار به وسیلهٔ آن از توی دوربین به صحنه نگاه میکند. فیلمبردار باید این عدسی را برای جشم خود تنظیم کند.
- عناوین: اسامی دست اندر کاران فیلم که درآغاز و پایان فیلم به صورت نوشته میآید.
( ف، ق )
- فیلمنامه: یا سناریو داستان فیلم به صورت بصری است که کارگردان از روی فیلمنامه، دکوپاژ اثر را انجام میدهد.
- فانتزی: نوعی فیلم که رویدادهای آن گویی درعالم خیال میگذرد و تماشاگر در عین باور کردن فیلم، آن را از عالم واقع جدا میداند.
- فاین کات: مرحلهٔ تدوین نهایی، که فیلم، ریتم و آهنگ خود را مییابد.
- فرم روایی: ارتباط اجزاء ساختمان فیلم از طریق یک رشته رویدادهای علت و معلولی که در زمان و مکان مشخص اتفاق میافتند.
- فریم: به هر قاب یا کادر فیلم یک فریم میگویند.
- فلاش بک: ارجاع به گذشته و یا بازگشت به گذشته را با قطع نمایش زمان حال روایی فیلم، فلاش بک میگویند.
- فلاش فوروارد: قطع زمان حال داستان فیلم و ارجاع به آینده است.
- فوکوس: به وضوح تصویری در فیلمبرداری و نیز در نمایش گفته میشوند. به عبارت دیگر، تنظیم فاصلهٔ کانونی عدسی نسبت به موضوع در طول فیلمبرداری یک صحنه را فوکوس میگویند.
- فلو: به ماتی و ناواضحی فیلم می گویند که گاهی جهت نشان دادن لحظه سرگیجه یا بیهوشی تصویر را فلو می کنند.
- فید این: آشکار شدن تدریجی تصویر در ابتدای نما.
- فید اوت: برعکس فید این. محو تدریجی تصویر که به آهستگی توی سیاهی میرود.
- فیلتر: ورقهٔ نازکی است که رنگ نور را تغییر میدهد ویا بین رنگ نور و حساسیت فیلم رنگی هماهنگی ایجاد میکند.
- فیلمبردار: فردی است که با شناخت عمیق خود از تور، رنگ، لنز دوربین، ترکیب بندی تصویری و کارکرد متنوع دوربین، ذهنیت کارگردان را بر روی فیلم ثبت میکند.
- فیلم بلند داستانی: بنابر توافق عمومی، فیلمهایی را گویند که زمان آنها بیش از ۷۵ دقیقه است؛ دربرابر فیلم کوتاه که حداکثر ۴۰ دقیقه و فیلم نیمه بلند که حداکثر ۶۰ دقیقه دارد.
- فیلم چند داستانه: فیلمی که از چند داستان مستقل و در واقع چند فیلم کوتاه تشکیل شدهاست اما دارای یک عنصر ارتباطی مضمونی است.
- فیلمخانه: محل بایگانی یا آرشیو فیلمها که معمولاً نمایشهای ویژهای را دربرنامهٔ خود دارد.
- فیلم خبری: به فیلمهای گفته میشود که به مسائل روز میپردازند. این نوع فیلم از موقعیت خبری و اطلاعرسانی برخوردار است و معمولاً برای تلویزیون ساخته میشود.
- فیلمشناسی: شناخت وتحلیل سینما به مثابه پدیدهای اجتماعی وفرهنگی که دلالتهای خاصی دارد.
- فیلم مستند: فیلمی که برداشتی از موضوعی واقعی و جاری است.
- قطع: به عرض نوار که براساس میلیمتر گفته میشود. به عنوان مثال فیلمهای ۳۵ میلیمتری سینمایی
(ک ، گ، ل)
- کات: به معنای برش در تدوین و همچنین فرمان توقف فیلمبرداری روی صحنه توسط کارگردان است.
- کادر (فریم): قاب تصویر را کادر یا فریم میگویند. در سینما در هر ثانیه ۲۴فریم و در تلویزیون ۲۵ فریم نمایش داده میشود.
- کارگردان (دایرکتور): کارگردان عنصر خلاق ومدیر اصلی خلق فیلم است و مجموعه عوامل فیلم با هدایت وی وظایفشان را با هماهنگی انجام میدهند. مهمترین وظیفهٔ کارگردان، انتخاب درست بازیگران، دکوپاژ صحیح و بازی گرفتن درست از بازیگران است.
- کلاکت: تختهای است که اطلاعات تصویر مانند نام فیلم، شماره سکانس، شماره صحنه، شماره پلان و شماره برداشت را روی آن مینویسند؛ و جلوی دوربین نگه میدارند. بعداً در مرحلهٔ تدوین از اطلاعات نوشته شده برتخته جهت مرتب کردن نماها برحسب سناریو و در مرحلهٔ صداگذاری از صدای تقه کلاکت جهت سیک کردن باند صدا با تصویر استفاده میشود.
- کالر بار: صفحهای که ستونهای رنگی دارد و برای تست رنگ مانیتور استفاده میکنند. وقتی که با صدای سوت همراه باشد Bar&Tone برای تست صدا هم به کار میرود.
- کلوین: میزان درجه حرارت رنگ نور را گویند.
- کرین: نوعی جرثقیل که دوربین روی آن سوارشده و حرکات عمودی و مورب و پیچیدهای را انجام میدهد.
- کنتراست: به مفهوم برجسته نمودن ویا ایجاد اختلاف نوری بین اشیاء ویا فضاهای فیلم برای تأثیرگذاری و بالابردن جلوهٔ بصری فیلم است . کنتراست بالا از ویژگیهای فیلمهای اکسپرسیونیستی و فیلمهای سیاه یا نوآر بهشمار میآید.
- کینه توگراف: اولین دوربین فیلمبرداری که در سال ۱۸۹۱ توسط ادیسون اختراع شد.
- گفتار یا نریشن: عبارت است از صدای روی فیلم که گوینده و منبع آن دیده نمیشود.
- گفتگو: صحبتهای یک یا چند بازیگر باهم درصحنه را گویند.
- لوکیشن: به محل فیلمبرداری که خارج از استودیو باشد اطلاق میشود.
- لابراتوار (Laboratory): جایی که فیلم ظاهر و چاپ می شود و کیفیت تصویر بهبود می یابد ، جلوه های اپتیک و ویژه ( مانند محو تدریجی ، هم گذاری ، پرده دو نیمه و ... ) روی فیلم اظافه می گردد ، نوار صدا و تصویر ترکیب می شود و نسخه های اکران به دست می آید.
- لومن (Lumen): واحدی برای اندازه گیری شدت نور.
( م )
- مانیتور: تلویزیونی که تصویر خروجی رانشان میدهد.
- موشن: هر نوع حرکت فیلم یا عکس یا نوشته روی صفحه.
- مچ کات: عبارت است از اتصال صحنهٔ بعدی با صحنهٔ قبلی بهطوریکه باهم جور باشند.
- ملودرام: به هر فیلمی که دارای ابعاد عاطفی است اطلاق میگردد. البته ملودرام گاه دارای پیرنگهای سیاسی یا اجتماعی نیز میگردد.
- منشی صحنه: کسی است که جزئیات هر نما از قبیل شمارهٔ سکانس ونما، لباس و آرایهٔ بازیگران، وضعیت اشیای صحنه، جهت نگاه و حرکت بازیگران، موقعیت آنها درصحنه وکلا نقشهٔ دقیق هر صحنه با تمام اجزایش را یادداشت میکند تا در تداوم فیلمبرداری که معمولاً بر اساس تداوم صحنههای سناریو صورت میگیرد، صحنههای مرتبط به هم به گونهای درست برداشت شوند وهنگام تدوین مشکلات ارتباط صحنهها و نماهای تداومی ایجاد نشود.
- موسیقی متن: موسیقی ویژهای که برای فیلم با توجه به مشخصههای مضمونی و ساختاری آن توسط آهنگساز نوشته میشود.
- مونولوگ: گفتگو باخود که نقطهٔ مقابل دیالوگ یعنی گفتگو با یکدیگر است.
- موویلا: میزی که روی آن فیلم ۳۵ یا۱۶میلیمتری برش و تدوین میشود. این میز دارای صفحهٔ نمایشگری است که راشها را نشان میدهد تا متصدی تدوین بتواند براساس آن کارکند. در کارهای ویدئویی و دیجیتالی، باکس تدوین نامیده میشود.
- میزانسن: عبارت است از چیدن عناصر جلوی دوربین فیلمبرداری از قبیل بازیگران و حرکت دوربین.
- میکس کردن: در دو حالت کاربرد دارد اول ترکیب چند تصویر باهم ویا انتخاب تصویر نهایی ازسوی کارگردان تلویزیونی که ازسوی چند دوربین به دستگاه میکس میآید و دومی ترکیب باندهای سهگانه وچند گانه گفتگو ی بازیگران، صدای محیط افکت و موسیقی را با هم به صورت یک باند و صدای واحد میگویند.
- مجموعه ها (Series): مجموعه ای از فیلم های بلند داستانی ، که هر یک قصه مستقلی دارد ، اما در آنها شخصیت یا شخصیت های اصلی یکسانی حضور دارند و خط کلی قصه و ماجراهای تمام آنها نیز از حال و هوای یکسانی برخوردار است.
- موج نو (New Wave): جنبشی در سینمای فرانسه که از اواخر دهه 1950 شروع شد و در 1962 به اوج خود رسید. این جنبش خواستار ابداع موضوعی و تکنیک ها و روش های فیلم سازی بود. برخی از ویژگی های فیلم های این جنبش از این قرار است : برخوردی معمولی و عموما فاقد احساسات گرایی نسبت به شخصیت ها ، طرح قصه ای باز و رئالیستی ، استفاده از دوربین ها و وسایل سبک و قابل حمل برای فیلم برداری ، تاکید روی فیلم برداری در مکان های واقعی ، رعایت ایجاز و سادگی و استفاده کم از دیالوگ و ... . از چهره های شاخص این جنبش می توان به ژان لوک گدار ( Jean - Luc Godard ) و فرانسوا تروفو ( Francois Truffaut ) اشاره کرد.
( ن، و، ه، ی )
- نگاتیو: فیلم منفی، در فیلمهای عکاسی و سینمایی در حین فیلمبرداری و عکاسی از این نوع فیلم استفاده میکنند.
- نما: همان کلمه پلان یا شات است. با منظره نیز اطلاق میشود
- نمای از روی شانه (Over shoulder): نمایی که در آن دوربین از بالای شانه و پشت یکی از دو طرف گفتگو، صورت دیگری را نشان میدهد. این نما بیشتر در صحنههای گفتگو به کار میرود.
- نمای تعقیبی: نمایی است که همگام با حرکات موضوع، آن را درکادر میگیرد. به عبارت دیگر سوژهٔ فیلمبرداری در این نما تعقیب میشود.
- نمای تمام قد، لانگ شات: نمایی است که در آن سرتاپای پیکر در کادر گرفته شود. ممکن است این پیکر جسم یا انسان باشد.
- نمای خیلی درشت (اکستریم کلوز آپ): نمایی که از اجزای یک شی درفاصلهٔ بسیار نزدیک گرفته میشود، مثل نمای چشم.
- نمای خیلی دور (اکستریم لانگ شات): نمایی بسیار دور از یک موضوع به شکلی که تمام اشیاء پیرامون آن به صورت ریز درکادر باشد.
- نمای دور (لانگ شات): نمایی که مانند نمای تمام قداست و مقداری از پیرامون آن نیز آشکار است.
- نمای دو نفره (توشات): نمایی که در آن نیم تنهٔ دونفر درکادر باشد.
- نمای شلوغ (کرودشات): نمایی است که پر از جمعیت و ازدحام آدمهاست و بیشتر در فیلمهای حماسی یا تاریخی به کار میرود.
- نمای شیشهای (گلاس شات): گلاس شات یکی از حقههای سینمایی است. بدین ترتیب که بخشی از صحنه روی شیشه نقاشی میشود و بعد از آن فیلمبرداری میکنند مثلاً فیلم پل قدیمی که بخشی از آن تخریب شده وقرار است شکل قبل از خرابی آن ابتدا نشان داده شود، با نقاشی روی شیشه کامل میشود و بعد از آن فیلمبرداری میکنند.
- نمای کرین: نمایی که با دوربین روی کرین (جرثقیل ویژه) گرفته میشود. به نمای کرین، نمای جرثقیلی نیز گفته میشود.
- نمای لایی (اینسرت): نمایی درشت از جزئیات یک شی که موقعیت خاصی درروند قصه دارد، مثل کلید، تلفن و…
- نمای نزدیک (کلوز آپ): نمایی درشت و نزدیک از چهره را میگویند.
- نمای دیدگاه (P.O.V): نمایی است که صحنه را از دیدگاه یا دریچهٔ دید یکی از شخصیتهای فیلم نشان میدهد.
- نمای واکنشی: به نمایی گفته میشود که قبل از دیده شدن رویداد، تأثیرات آن را در چهره و رفتار شخصیتهای فیلم میبینیم.
- نریشن: صدای گوینده که روی تصاویر مستند پخش میشود و موضوع رو دنبال میکند.
- نور اصلی (کی لایت): منبع نوری است که حین فیلمبرداری از صحنه، از آن بهره میگیرند. شدت آن بیشتر از بقیه نورها است و جهت نور صحنه را تعیین میکند.
- نورپایین: نوری که از پایین به چهرهٔ بازیگران به ویژه در فیلمهای ترسناک، تابانده میشود.
- نورپردازی: نور پردازی یکی از اصلیترین کارهایی است که پیش از فیلمبرداری انجام میگرد. طراحی نور، متناسب با نوع صحنه صورت میگیرد و دیدگاه هنری طراح نور با مشارکت فیلمبردار و کار گردان اجرا میشود.
- نورپرداز سایه روشن: نور پردازی ویژهای که تاریکی و نماهای سایه دار در آن برجسته است. این نوع نورپردازی بیشتر درگونهٔ فیلم ترسناک و سیاه یا نوآور برای القا حس دلهره به کار میرود.
- نور تنگستن: نوری است که به وسیله منبع الکتریکی (نور مصنوعی) لامپ تنگستن روشن شود. قرمزی این نور بیشتر است و درجه حرارت آن ۳۴۰۰ کلوین میباشد.
- نور روز (دی لایت): نوری است که از منبع خورشید مستقیم یا غیرمستقیم به صحنه بتابد. کلوین نور روز ۵۶۰۰ است.
- نور پشت (بک لایت): نوری است که از بالای صحنه برای جداسازی موضوع ازپس زمینه تابانده میشود.
- نورپردازی سه نقطهای: نورپردازی در فیلمها معمولاً ازسه جهت صورت میگیرد: نور پشتی که از پشت موضوع تابانده شده، نور اصلی ویک نور ضعیف تر برای پوشاندن سایهها.
- نور فرعی (فیل لایت-نور مکمل): نوری است که نسبت به نور اصلی ضعیف است و برای پوشش دادن سایهها و نیز نقاطی که نور اصلی آنها را پوشش نداده به کار میرود.
- نور موجود: نور طبیعی محیط را نور موجود میگویند.
- نور موضعی: نوعی نورافکن که از پشت عدسی نور را درمحلی متمرکز میکند.
- نوفه: معادل فارسی کلمه آمبیانس است که عبارت است از صدای محیط.
- ناتورالیسم-طبیعت گرایی ( Naturalism ): در عرصه ادبیات و رمان، ناتورالیسم نوعی رئالیسم افراطی است که زندگی تلخ آدم هایی را که از نظر روحی ، ظاهرا تک بعدی هستند ، به تصویر می کشد. در واقع این دیدگاه از فلسفه سربرآورده. در فلسفه ، ناتورالیسم به مکتبی گفته می شود که معتقد است ، همه پدیده های طبیعی بر اساس اصول و قوانین علمی قابل تبیین هستند و در رمان به برخورد علمی با شخصیت گرایش دارد ، به ویژه اینکه سرنوشت هر فرد تنها به مدد اراده او شکل نمی گیرد بلکه مسائلی مانند توارث و محیط هم در آن دخیل است. امیل زولا ، نویسنده فرانسوی شاخص ترین چهره این مکتب در ادبیات است. این نوع ادبیات تاثیر خاصی بر سینما برجای گذاشت برای مثال برخی از فیلم های گانگستری و آثار متعلق به فیلم نوآر (Noir - Film) را به خاطر دیدگاه یکسویه شان از سرشت بشر در جامعه ای تلخ و سیاه ، می توان ناتورالیستی نامید.
- نئورئالیسم: نئورئالیسم معرف نوعی سینمای مردمی است که اوج آن در ایتالیا است. در واقع نئورئالیسم در هر کشوری به این معناست که با حفظ اصالت و پایبندی به واقعگرایی، باید از تمام ظرفیت هنری و تکنیکی یک رسانهٔ هنری، به ویژه سینما بهره گرفت. آغازگران سینمای نئورئالیسم در ایتالیا بزرگانی چون «دیسکا» و «فلینی» بودند.از جمله ویژگی های این گونه فیلم ها می توان به این موارد اشاره کرد : ماجراهایی برگرفته از مشکلات و ویژگی زندگی روزمره مردم، استفاده از فضاهای واقعی و رئالیستی، حرکت دوربین های ساده و تدوین های ساده و عاری از پیچیدگی و ... .
- وایپ (جاروکردن): وایپ به جلوهای تصویری گفته میشود که طی آن با حرکت خطی مشخصی، صحنهٔ قبلی تدریجاً جای خود را به صحنهٔ بعدی میدهد. وایپ از شیوههای قدیمی نقطهگذاری سینمایی است و امروزه کمتر از آن استفاده میشود.
- وله: تصاویر میان برنامه که با موسیقی همراه است و معمولاً برای جداکردن بخشها یک برنامه ترکیبی وایجاد تنفس اجرامیشود و از ۳۰ ثانیه بیشتر باشد.
- وضوح (فکوس): منظور وضوح تصویراست و نقطه مقابل تارمی باشد. وضوح تصویر از طریق حلقه روی لنز تنظیم میشود.
- ویزور (منظره یاب): همان عدسی چشمی میباشد و در دوربینهای امروزی دیجیتالی علاوه بر ویزور صفحه مانیتور نیز جهت راحتی کار تعبیه شده است.
- هنری: صفتی است برای آثار یا بازیگران شاخصی که برگزیده و گزیده کارند. مشخصه اصلی آنها اندیشه ورزی و اندیشهسازی است.
- هولوگرافی (Holography): نظامی در عکس برداری که در ان از موج لیزری برای خلق تصویری سه بعدی از شیئی در فضا استفاده می شود که تصویر آن فقط از زاویه خاصی قابل رویت است. چنین نظامی برای ایجاد تصاویری با وضوح زیاد و عمق تصویری چشمگیر هم مناسب است.
- یکپارچگی: بیانگر میزان و درجهٔ ارتباط عناصر و اجزاء مختلف فیلم است که درخدمت بیان موضوع است و تأثیرگذاری بیشتراست.