روزلی گلدبرگ ، مورخ هنر
پرفورمنس آرت، به لحاظ تاریخی، رسانهای است که مرزهای بین رشتهها و جنسیتها، بین خصوصی و عمومی، و بین زندگی روزمره و هنر را به چالش میکشد. و آن را نقض میکند و از هیچ قاعدهای پیروی نمیکند.
جونا وسترمن، نظریه پرداز هنر می گوید: پرفورمنس آرت یک رسانه نیست (و هرگز نبوده است)، چیزی نیست که یک اثر هنری می تواند باشد.
مجموعه ای از سؤالات و نگرانی ها در مورد چگونگی ارتباط هنر با مردم و جهان اجتماعی است.
پرفورمنس، عموماً به نوعی از اجراهای تئاتری اطلاق میشود که در آنها، بدن بازیگر بیش از هر چیزی درگیر بوده و گروه اجرایی با انجام مجموعه حرکات کورئوگرافی شده که در حالت عادی نمیبینیم، سعی میکند معنا و مفهوم، و یا داستان خاصی را به مخاطب انتقال دهد. اما اگر بخواهیم معنی پرفورمنس را به صورت لغوی بررسی کنیم، dictionary.com معانی زیر را برای این کلمه به ما پیشنهاد میدهد:
- یک اجرای سرگرمکننده موزیکال، نمایشی یا غیره که در برابر مخاطب ارائه میشود.
- عمل اجرای مراسم، نمایش، قطعه موسیقی و غیره.
- انجام دادن یا به ثمر رساندن کار، اکت، شاهکار و غیره.
- یک اقدام، عمل یا فرآیند خاص.
- اقدام یا فرآیندی از نوع غیر معمول یا تماشایی.
- عمل اجرا کردن.
اما مقصود ما از نوشتن یک مقاله درباره معنی پرفورمنس، این نیست که این کلمه را از نظر لغوی بررسی کنیم. پس بیایید عمیقتر شویم و معنی پرفورمنس از دیدگاه تئاتری را با هم بررسی کنیم.
معنی پرفورمنس از دیدگاه تئاتر
پرفورمنس جایی اتفاق میافتد که یک پرفورمر برای سرگرم کردن مخاطب، کاری انجام دهد. پرفورمنسهای تئاتری میتوانند آنقدر ساده باشند که به داستانگویی یک نفر خلاصه شوند و میتوانند شامل لباسها، وسایل و دکورهای پیچیده باشند.
یکی از معروفترین تئاترهای جهان که پرفورمنسهای زیادی در آن اجرا میشود، تئاتر برادوی است. مردم از سراسر دنیا برای دیدن این تولیدات به نیویورک میآیند. خب، یک راه دانستن معنی پرفورمنس این است که به برادوی برویم و به تماشای چند اجرای اینچنینی بنشینیم. اما این کار چندان آسان نیست. پس بیایید به خواندن این مقاله ادامه دهیم.
پرفورمنس به عنوان یک هنر تئاتری، قرنهاست که وجود داشته است. در گذشته، تئاتر بخش مهمی از جامعه و فرهنگ را تشکیل میداد. امروزه، هنوز هم در بسیاری از نقاط مختلف جهان به همان اندازه محبوب است. پرفورمنس شامل اجرا در سالنها یا مکانهای دیگر توسط بازیگران، در برابر تماشاگران زنده است. گاهی اوقات پرفورمنسها بعداً در تلویزیون، فیلمهای ضبط شده، دی وی دی و غیره نیز ضبط و پخش میشوند.
معنی پرفورمنس را گاهی در سیرکها هم میتوان پیدا کرد. چرا که نمایشهای این چنینی وجود دارند که توسط پرفورمرهای سیرک اجرا میشوند. مانند اجراهای آکروبات بازی (که ممکن است آکروباتبازها مجبور شوند از سطح زمین بالا بیایند و پرفورمنسهایی مثل بندبازی یا رقص آتش را اجرا کنند). نوع دیگر پرفورمنس، تئاتر خیابانی است که توسط پرفورمرهای آماتور و حرفهای اجرا میشود.
گاها پرفورمنسها به اجراهای رادیویی تبدیل میشوند و ابزار بدن در آنها کنار میرود و در برخی اوقات هم معنی پرفورمنس به اجرای پانتومیم بین دو نفر خلاصه میشود. (در چنین پرفورمنسهایی اغلب یک شخص سومی وجود دارد که آواز میخواند یا یک گروه موسیقی مشغول نواختن است).
خاستگاه پرفورمنس
چهار تئوری متفاوت در این مورد بیان شده است :
- پرفورمنس از تاریخ تئاتر بیرون می آید و به عنوان نقطه مقابل رئالیسم تعریف می شود.
- پرفورمنس از تاریخ نقاشی بیرون می آید و پس از «نقاشی اکشن» جکسون پولاک، شکل خود را به دست می آورد.
- پرفورمنس آرت نشان دهنده بازگشت به اصل بدن است که به طور کامل توسط شمن ها، یوگی ها و تمرین کنندگان هنرهای درمانی اجرا میشده.
- پرفورمنس از فوتوریسم اوایل قرن بیست می آید.
اصطلاح «پرفورمنس آرت» برای اولین بار در دهه 1960 در آمریکا مطرح شد. معنی پرفورمنس در آن زمان شامل توصیف هر رویداد هنری زندهای بود که شامل شاعران، موزیسینها، فیلمسازان و هنرمندان تجسمی میشد. در آن دوران، مجموعه وسیعی از «هپنینگها»، «ایونتها» و «کنسرتهای فلکسوس» اجرا شدند.
با این وجود که ما در این مقاله دهه 1960 را به عنوان شروعی برای پرفورمنس قلمداد میکنیم، این هنر نمایشی پیشینههایی در قبل از آن زمان هم داشت. پرفورمنسهای زنده دادائیستها (که شعر و هنرهای تجسمی را با هم تلفیق کرد)، و باهاوس آلمان که در سال 1919 تأسیس شد، از ریشههای پرفورمنس بودند.
باهاوس شامل یک کارگاه تئاتر برای بررسی روابط بین فضا، نور و صدا بود. کالج Black Mountain که مربیان باهاوس تبعید شده توسط حزب نازی در آمریکا تأسیس کردند، 20 سال قبل از رویدادهای پرفورماتیو دهه 1960، به ادغام مطالعات تئاتر با هنرهای تجسمی ادامه دهد. همچنین ممکن است اصطلاح «Beatniks» را شنیده باشید. این پرفورمنسهای کافهای در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 اجرا میشدند. گرچه در آن زمان معنی پرفورمنس هنوز ابداع نشده بود، موارد فوق از پیشگامان پرفورمنس آرت هستند.
توسعه معنی پرفورمنس در دهه 1970
در دهه 1970، معنی پرفورمنس گسترش یافت و به یک اصطلاح جهانی تبدیل شد. «پرفورمنس آرت» یعنی اجرایی که زنده بود، و هنری بود. و این ربطی به اصطلاح «تئاتر» نداشت.
پرفورمنس آرت همچنین به این معنا بود که این هنر را نمیتوان خرید و فروش نمود یا به عنوان یک کالا معامله کرد. این جمله از اهمیت بالایی برخوردار است. چرا که پرفورمنس آرتیستها این جنبش را به عنوان وسیلهای میدیدند (و میبینند) که هنرشان را مستقیماً به یک تریبون عمومی ببرند.
بنابراین فعالان این عرصه نیاز به گالریها، سالندارها، دلالهای هنر، سرمایه گذاران و هر جنبه دیگری از سرمایهداری را از بین میبردند. همانطور که میبینید، معنی پرفورمنس در این دهه نوعی تفسیر اجتماعی از خلوص هنر بود.
از آغاز دهه 1980، پرفورمنس آرت به طور فزایندهای فناوریهای مولتیمدیا را در خود جای داده است. همانطور که مشخص است، گسترش فناوریهای جدید دلیل این اتفاق بوده است.
از اولین اجراهایی که یک مولتیمدیا و پرفورمنس با هم تلفیق شدند، میتوان به قطعات پرفورمنس یک موزیسین پاپ اشاره کرد که از ارائههای پاورپوینت مایکروسافت، به عنوان هسته اصلی اجرای خود استفاده میکرد. معنی پرفورمنس آرت به این فرم، «محل تلاقی فناوری و تخیل» است. به عبارت دیگر، هر اتفاق دیگری هم بیفتد، هیچ مرز قابل پیشبینی برای هنر پرفورمنس وجود ندارد.
ویژگیهای پرفورمنس آرت
برای این که به معنی پرفورمنس، به عنوان آنچه که هست، نزدیکتر شویم، برخی ویژگیهای پرفورمنس آرت را به اختصار بررسی میکنیم:
- پرفورمنس آرت زنده است.
- پرفورمنس آرت هیچ قانون یا دستورالعملی ندارد. پرفورمنس هنر است، چون هنرمند میگوید که هنر است. پرفورمنس یک هنر تجربی است.
- پرفورمنس آرت فروشی نیست، اما ممکن است بلیطفروشی داشته باشد یا حقوق تکثیر فیلمهای آن فروخته شود.
- پرفورمنس آرت ممکن است شامل تلفیقی از نقاشی، مجسمه سازی، دیالوگ، شعر، موسیقی، رقص، اپرا، فیلم، اجراهای تلویزیونی، نورهای لیزر، حیوانات زنده و آتش باشد. به تعداد هنرمندانی که در این عرصه وجود دارد، معنی پرفورمنس متغیر است.
- پرفورمنس آرت یک جنبش هنری اصیل است. این جنبش عقبهای طولانی دارد و در بسیاری از کالجها و کارگاههای آموزشی، در درجات و سطوح مختلف، قابل آموزش است.
- دادائیسم، فوتوریسم، باهاوس و کالج Black Mountain همگی الهام بخش معنی پرفورمنس بودند و به هموار کردن مسیر این هنر نمایشی، کمک کردند.
- پرفورمنس آرت ارتباط تنگانگی با Conceptual Art (هنر مفهومی) دارد. Fluxus و Body Art دو نوع از پرفورمنس آرت هستند.
- پرفورمنس آرت ممکن است سرگرم کننده، جذاب، تکاندهنده یا هولناک باشد. مهم نیست کدام صفت در کنار معنی پرفورمنس قرار میگیرد، مهم این است که پرفورمنسها به یاد ماندنی هستند.
عناصر یک اجرای پرفورمنس
تئاتر یک هنر پرفورمینگ است، و پرفورمنس نمایشی است که برای تماشاگر اجرا میشود. صحنهای که میتواند پذیرای اجرای یک پرفورمنس باشد، از یک حیاط خلوت کوچک تا سالنهای بزرگ برادوی متفاوت است.
به طور کلی، تمام تولیدات پرفورمنس آرت دارای عناصر مشترکی هستند. پرفورمر یا پرفورمرها، اجرای آنها در فضا (معمولاً نوعی صحنه) و زمان (مدت محدود یا نامحدود اجرا) و فرآیند تولید و سازماندهی. این عناصر در بخشهای جداگانه زیر بررسی میشوند.
پرفورمر
پرفورمر برای به تبیین معنی و ویژگیهای یک پرفورمنس به نحو احسن، باید مهارتهایی داشته باشد. مهارتهایی که به کار او به عنوان یک پرفورمر مرتبط هاست.
کار پرفورمر در پنج حوزه اصلی جای میگیرد:
(1) نمایش مهارتهای فیزیکی خاص، رقص و آواز و غیره. (2) نمایش مهارتهای مایموار که در آن حالات و فعالیتهای فیزیکی شبیهسازی میشوند. (3) کاوش موقعیتهای ساختگی در تخیل. (4) نمایش الگوهای رفتار انسانی که برای یک بازیگر طبیعی نیست. و (5) تعامل با دیگر پرفورمرها، کاراکترها و مخاطبان در حین اجرای موارد قبل.
ارتباط با مخاطب
در تئاتر غیر دراماتیک، پرفورمر عموماً حضور تماشاگر را تصدیق میکند و حتی ممکن است مستقیماً با او بازی کند. در تئاتر دراماتیک بازیگر ممکن است این کار را انجام بدهد یا ندهد. برای مثال، در کمدیهای کهن یونانی، بازیگری که به جای نویسنده صحبت میکرد، ممکن بود تماشاگران را نادیده بگیرد، نصیحت کند یا به چالش بکشد.
در نقطه مقابل، بازیگر ناتورالیستیک طوری بازی میکند که انگار یک «دیوار چهارم» قسمت جلویی صحنه را میبندد. بین این دو نوع ارتباط، درجات و انواع مختلفی از ارتباط با تماشاگر قرار میگیرد.
پرفورمر به عنوان کاراکتر
جنبه دیگری از کار پرفورمر در (معمولاً) اجراهای دراماتیک، مربوط به نمایش کاراکترها، به عنوان شخصی و تیپ است. گرچه این کار در تئاترهای دراماتیک بسیار رایج است، اما بازی در نقش کاراکترهای مختلف، در پرفورمنس همیشه اتفاق نمیافتد و گاهاً معنی پرفورمنس را به سمت و سوی دیگری میبرد.
فضا و زمان
تمایز بین بازیگر به عنوان پرفورمر و بازیگر با عنوان کاراکتر، با تمایز بین ماهیت کار او به عنوان ارائه یا بازنمایی فضا و زمان، در اثر تئاتری یا پرفورمنس مطابقت دارد.
توهم مکان
در تولیدات دراماتیک، معمولاً اثر نمایشی حاوی یک جغرافیای خاص است. برای مثال در صحنه اول شب دوازدهم اثر شکسپیر، یکی از شخصیتها میپرسد: «دوستان، این چه کشوری است؟» و به او پاسخ داده میشود: «اینجا ایلیریا است. خانوم». اما در معنی پرفورمنس، توهم مکان به این سادگی صورت نمیپذیرد و نیاز به ارتباط مستمر و مؤثر پرفورمر، با فضای خالی و پر اطراف خود دارد. گاهی اوقات هم دکور و اکسسوار، به این اتفاق کمک میکند.
کلید های پرفورمنس
پرفورمنس مشروط به حضور بدن است. بدن، مکان اجرا، مخاطب و زمان چهار رکنی هستند که محور مرکزی آن عمل جسمانی است.
مختصری در خصوص بدن:
هنرمندان به کنش فیزیکی روی آوردند و «زندگی» موقتی و بیثباتی را برای آثار هنری به ارمغان آوردند.
درک معمولی از پرفورمنس آرت به عنوان یک تمرین انفرادی است که بدن هنرمند در هسته آن قرار دارد.
یک تمرین تجسم یافته اما این عمل ممکن است سایر اضلاع مانند دیگراجرا کنندگان و مخاطب را استفاده کند.
در بررسی رقص معاصر مهمترین نکته تغییرات صورت گرفته روی این مدیوم این اندیشه است که «رقص معاصر باید به صورتی تئوریزه شود که هر کسی با هر توانایی بدنی و ایراد احتمالی که در بدنش دارد بتواند برقصد ».
البته این نوع نگرش که حاصل ارج نهادن فرهنگ معاصر بر فردیت است را در حوزه های هنرهای زیبا و جنبش هایی مانند بدویان و آرت نوو دیده بودیم.
ولی در پیشرفت های هنر رقص معاصر این مورد به شدت مورد توجه منتقدین و نظریه پردازان هنر قرار گرفت .
تعریف زیبایی شناسی متناسب با فرد اجرا کننده ، ناگزیرا زیبایی شناسی اثر اجرا شده را در مرحله اول اهمیت قرار می داد و اصول و قواعد کلاسیک رقص معاصر را زیر سوال می برد: «هر کسی می تواند اجرا کند»
مختصری در خصوص مکان اجرا
نسل اول جوانان بعد از جنگ جهانی دوم عموما به نسلی پرخاشگر و مضطرب شناخته می شوند .
همین نسل در موسیقی راک و جاز را بوجود آورده و اندیشه هایی مانند هیپی در همین نسل بوجود آمده است.
این نسل عموما نسبت به سیستم نظارتی چه از طرف حکومت و چه از طرف گالری های خصوصی بدبین است.
مکان اجرا یک عنصر قدرتمند در کادربندی اثر پرفورمنس آرت است.
اجرای یک اثر در خیابان خوانشی متمایز از اجرا در یک گالری خواهد داشت.
یک گزاره دیگر در هنر های اجرایی بوجود آمده بود : «هر جا می توان اجرا کرد»
زمان یا آنچه در پرفورمنس آرت مدت زمان نامیده می شود، عنصری حیاتی است.
پرفورمنس آرت یک هنر مبتنی بر زمان است. کار طولانی مدت – به طور کلی هر چیزی بیش از سه ساعت – یک گونه خاص از تمرین است و به ناچار عناصری از استقامت را به همراه دارد.
استقامت بدنی و ذهنی حین اجرای دسته ای از پرفورمنس ها ، فارغ از توانایی بدنی که اجرا کننده باید داشته باشد .
گونه ای ممارست و تمرکز ذهنی را نیاز دارد که انجام برخی از پرفورمنس آرت ها را توسط عموم مردم مشکل می کند.
از طرفی دسته ای دیگر توان بدنی و ذهنی زیادی نمی خواهند یا در مدت زمان محدودتری اجرا می شوند.
3-
تفاوت پرفورمنس آرت با تئاتر
سه عنصری که در تمام ادوار در تئاتر وجود داشته شامل بازیگر ، موضوع اجرا و مخاطب بوده و هست .
شباهت این سه ضلع با پرفورمنس آرت بعضا این دو هنر را یکی می کند یا پرفورمنس آرت را در دسته هنرهای خیابانی دسته بندی می کند.
در همین جا برای استخراج تفاوتی بین پرفورمنس آرت و تئاتر باید سراغ شخص بازیگر رفت. البته لازم به ذکر است به عقیده نگارنده دسته زیادی از پرفورمنس ها را می توان تئاتر بداهه نامید.
به صورت دقیق می توان پرفورمنس آرت را نقطه ی برخورد هنرهای تجسمی و هنرهای نمایشی دانست و اینکه داعیه داران هر نوع هنری می خواهند پرفورمنس آرت را در سمت خودشان نگه دارند، نشان از اهمیت این شیوه اجرا در زمانه ما دارد.
تاثیر اکسپرسیونیسم انتزاعی بر پرفورمنس آرت
همانگونه که در صفحه اکسپرسیونیسم انتزاعی گفته شد، دسته ای از هنرمندان اکسپرسیونیسم انتزاعی متمایل به نقاشی کنشی بودند و در این نقاشی روش رسیدن به نقاشی یا اصطلاحا «رویداد» دارای اهمیت زیادی بود.
مثال معروف این نوع نقاشی آثاریست که توسط جکسون پولاک خلق شده اند.
پولاک بوم را روی زمین می گذاشت و فرایند خلق اثر هنری را به آیینی شبیه می کرد و در سلوک و از خود بی خودی شروع به تولید اثر هنری می کرد.
جذابیت کنش های هنرمندان در حین تولید به نحوی بود که مورد توجه مستندسازان قرار گرفت و مستندهای زیادی از هنرمندان حین کشیدن نقاشی و ساخت مجسمه های انتزاعی ساخته شد.
در عموم این مستندها خود هنرمند سوژه قرار می گرفت و تلاش می کردند تولید اثر هنری را به برگزاری آیینی شخصی یا گروهی تشبیه و از این مجرا اثر هنری و اهمیت انتزاع را ترجمه کنند.
فرایند خلق اثر هنری جذاب و مخاطب پسند است
گزاره «فرایند خلق اثر هنری جذاب و مخاطب پسند است» مشخصا در پرفورمنس آرت عاریه گرفته شده از اکسپرسیونیسم انتزاعی است.
این موضوع مورد توجه برخی از هنرمندان هنرهای تجسمی قرار گرفت و این اندیشه را بوجود آورد که فرایند تولید اثر هنری خود می تواند مخاطب داشته باشد.
مخاطب به عنوان مهمترین ضلع در هنرهای نمایشی تعریف می شود . اسباب نزدیک شدن هنرهای نمایشی با هنرهای تجسمی ایجاد شده بود .
از طرفی برخی از هنرمندان، عمدتاً با الهام از اکسپرسیونیسم انتزاعی، از اجرا برای تأکید بر نقش بدن در تولید هنری استفاده کردند.
کازوو شیراگا از گروه ژاپنی گوتای که در حضور تماشاگران زنده کار می کرد، با خزیدن در میان انبوهی از گل مجسمه سازی کرد.
ژرژ ماتیو اجراهای مشابهی را در پاریس اجرا کرد و در آنجا با خشونت به بوم نقاشی خود رنگ پرتاب کرد.
این رویکردهای نمایشی برای ساختن هنر مبتنی بر تفاسیر فلسفی از اکسپرسیونیسم انتزاعی است.
که نشانههای ژستهای نقاشان اکشن را به عنوان شواهدی آشکار از وجود خود هنرمند ( و نه فقط هنرمند به عنوان وسیله ای برای رسیدن به شیء هنری) تایید می کرد.
کنش هنرمند
از منظر دیگر تغییر توجه از شیء هنری به کنش هنرمند نشان داد که هنر در فضای واقعی و زمان واقعی وجود دارد.
در نیویورک، هنرمندان تجسمی علاقه خود به نقاشی اکشن را با ایده های آهنگساز آوانگارد جان کیج ترکیب کردند تا مرز بین هنر و زندگی را محو کنند.
کیج از روشهای شانسی برای خلق آهنگهای موسیقی مانند ۴’۳۳ استفاده کرد.
در این قطعه معروف، کیج از بازه زمانی مشخص شده استفاده کرد تا صداهای محیطی را که به طور تصادفی در حین اجرا ایجاد میشد، شنیده شود که البته صدای قالب سکوت اجراگران بود.
این شکل جدید از هنر معاصر که در اواخر دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ از میان جریانات هنری رایج آمریکا و هنر مفهومی(کانسپچوال آرت) پدیدار شد و به شکل عمده ای از هنر آوانگارد تبدیل شد.
این شکل هنری «خود هنرمند» را به عنوان رسانه خود می گیرد: اثر هنری واقعی کنش های زنده هنرمند است.
اگرچه تعریف دقیق پرفورمنس آرت آسان نیست، اما یکی از ویژگیهای مهم این است که هنرمند باید «هنر» خود را در برابر مخاطبان زنده اجرا کند یا بیان کند.
به عنوان مثال، اجازه دادن به مخاطب برای مشاهده یک مجموعه یا اینستالیشن جالب، هنر پرفورمنس محسوب نمیشود.
اما تماشای هنرمند در حال ساخت مجموعه یا اینستالیشن، اینگونه خواهد بود.
پرفورمنس آرت و دیگر مدیاهای هنری
با توجه به این شرط، هنرمندان پرفورمنس می توانند هر رشته یا رسانه ای را در هنر خود بگنجانند.
از جمله رقص، موسیقی، سرود، میم، مد، طراحی تئاتر، فیلم، شعبده بازی، اینستالیشن ،هنر بدن، کامپیوتر و همچنین ژانرهای سنتی تر مانند نقاشی، طراحی و مجسمه سازی.